معنی فارسی apostolical
B1برای توصیف اصول و سنتهایی که از حواریون میآید; به طور خاص در زمینههای دینی.
Pertaining to the apostles and their practices.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سنتهای حواریونی در بسیاری از ادیان اهمیت دارند.
مثال:
The apostolical traditions are important in many religions.
معنی(example):
او مقام حواریونی کلیسا را بررسی میکند.
مثال:
He examines the apostolical authority of the church.
معنی فارسی کلمه apostolical
:
برای توصیف اصول و سنتهایی که از حواریون میآید; به طور خاص در زمینههای دینی.