معنی فارسی apostolically

B1

به شیوه‌ای که به حواریون نسبت داده می‌شود، با اقتدار و صحت.

In a manner related to the apostles, often implying authority.

example
معنی(example):

پیام به طور حواریونی، با قدرت زیاد مطرح شد.

مثال:

The message was delivered apostolically, with great authority.

معنی(example):

او به طور حواریونی درباره نیاز به اتحاد صحبت کرد.

مثال:

He spoke apostolically about the need for unity.

معنی فارسی کلمه apostolically

: معنی apostolically به فارسی

به شیوه‌ای که به حواریون نسبت داده می‌شود، با اقتدار و صحت.