معنی فارسی appassionatamente
C1با شدت و هیجان، به ویژه در بیان احساسات.
In a manner that expresses intense emotions.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور اپاشیوناتا درباره موضوع مورد علاقهاش صحبت کرد.
مثال:
He spoke appassionatamente about his favorite subject.
معنی(example):
هنرمند به طور اپاشیوناتا نقاشی کرد و احساسات عمیقی را نشان داد.
مثال:
The artist painted appassionatamente, showing deep emotions.
معنی فارسی کلمه appassionatamente
:
با شدت و هیجان، به ویژه در بیان احساسات.