معنی فارسی appassionate

C2

شخصی که با شور و هیجان شدید درباره موضوعی صحبت یا عمل می‌کند.

Expressing strong feelings or passion; fervent.

example
معنی(example):

او یک مدافع اپاشیونات برای حفاظت از محیط زیست است.

مثال:

She is an appassionate advocate for environmental protection.

معنی(example):

طبیعت اپاشیونات او را به دنبال کردن علایقش سوق می‌دهد.

مثال:

His appassionate nature drives him to pursue his passions.

معنی فارسی کلمه appassionate

: معنی appassionate به فارسی

شخصی که با شور و هیجان شدید درباره موضوعی صحبت یا عمل می‌کند.