معنی فارسی appassionato

C1

با شدت و احساس، معمولاً در موسیقی یا هنر.

Played or performed with passion and intensity.

example
معنی(example):

پیانیست سونات را به صورت اپاشیوناتا نواخت.

مثال:

The pianist played the sonata appassionato.

معنی(example):

اجرا او اپاشیوناتا بود و تماشاگران را مجذوب کرد.

مثال:

His performance was appassionato, captivating the audience.

معنی فارسی کلمه appassionato

: معنی appassionato به فارسی

با شدت و احساس، معمولاً در موسیقی یا هنر.