معنی فارسی applicabilities
B1قابل اعمال بودن، شرایطی که میتوان اصول یا قوانین را به آنها نسبت داد.
The conditions under which something can be applied.
- NOUN
example
معنی(example):
ما در مورد قابلیتهای قانونی در موارد مختلف بحث کردیم.
مثال:
We discussed the applicabilities of the law in different cases.
معنی(example):
قابلیتهای این نرمافزار بسیار زیاد است.
مثال:
The applicabilities of this software are numerous.
معنی فارسی کلمه applicabilities
:
قابل اعمال بودن، شرایطی که میتوان اصول یا قوانین را به آنها نسبت داد.