معنی فارسی applosion
B2انفجار یا ترکیدن یک جسم یا ترکیب به دلیل فشار یا شرایط خاص، به ویژه در علوم.
The act of bursting or exploding, often used in scientific contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
پاره شدن بالون همه را در اتاق ترساند.
مثال:
The applosion of the balloon startled everyone in the room.
معنی(example):
در حین آزمایش، یک انفجار گاز غیر منتظره رخ داد.
مثال:
During the experiment, there was an unexpected applosion of gas.
معنی فارسی کلمه applosion
:
انفجار یا ترکیدن یک جسم یا ترکیب به دلیل فشار یا شرایط خاص، به ویژه در علوم.