معنی فارسی appositionally
B2به شیوهای که دو بخش از یک جمله به صورت هممعنی و مرتبط به هم قرار میگیرند.
In a manner that indicates apposition, where two noun phrases are placed next to each other.
- ADVERB
example
معنی(example):
اصطلاحات به طور قراردادی در جمله استفاده شدند.
مثال:
The terms were used appositionally in the sentence.
معنی(example):
او در سخنرانیاش به طور قراردادی به حضار اشاره کرد.
مثال:
In her speech, she referred to her audience appositionally.
معنی فارسی کلمه appositionally
:
به شیوهای که دو بخش از یک جمله به صورت هممعنی و مرتبط به هم قرار میگیرند.