معنی فارسی appositively

B2

به شیوه‌ای که دو قسمت مختلف جمله به طور هم‌معنی با هم قرار می‌گیرند.

In a way that indicates apposition, where different parts of the sentence clarify each other.

example
معنی(example):

معلم مفهوم را به‌طور قراردادی با استفاده از مثال‌ها توضیح داد.

مثال:

The teacher explained the concept appositively, using examples.

معنی(example):

او دوستش را به‌طور قراردادی به عنوان یک هنرمند مشهور معرفی کرد.

مثال:

He introduced his friend appositively as a renowned artist.

معنی فارسی کلمه appositively

: معنی appositively به فارسی

به شیوه‌ای که دو قسمت مختلف جمله به طور هم‌معنی با هم قرار می‌گیرند.