معنی فارسی appraisable

B2

چیزی که می‌توان آن را ارزیابی یا سنجش کرد.

Capable of being assessed or evaluated.

example
معنی(example):

ارزش ملک قابل ارزیابی توسط یک حرفه‌ای است.

مثال:

The value of the property is appraisable by a professional.

معنی(example):

مهارت‌های او از طریق ارزیابی عملکرد قابل ارزیابی است.

مثال:

Her skills are appraisable through a performance review.

معنی فارسی کلمه appraisable

: معنی appraisable به فارسی

چیزی که می‌توان آن را ارزیابی یا سنجش کرد.