معنی فارسی approbatory

B2

تأییدی، اشاره به چیزی که مورد قبول و تأیید قرار گرفته است.

Expressing or conveying approval.

example
معنی(example):

معلم پس از ارائه دانش‌آموز، سرش را به نشانه تأیید تکان داد.

مثال:

The teacher gave an approbatory nod after the student presented.

معنی(example):

نظرات تأییدی او تیم را به سخت‌تر کار کردن واداشت.

مثال:

Her approbatory comments motivated the team to work harder.

معنی فارسی کلمه approbatory

: معنی approbatory به فارسی

تأییدی، اشاره به چیزی که مورد قبول و تأیید قرار گرفته است.