معنی فارسی approof
B1تایید، نشان دادن پیشنویس یا نمونهای برای تأیید.
A preliminary version of a piece of work meant for review or approval.
- NOUN
example
معنی(example):
هنرمند نسخهای از کارهایش را برای نمایشگاه آیندهاش ارائه داد.
مثال:
The artist provided an approof of his upcoming exhibition.
معنی(example):
او قبل از نهایی کردن تغییرات، درخواست تأیید کرد.
مثال:
He asked for an approof before finalizing the changes.
معنی فارسی کلمه approof
:
تایید، نشان دادن پیشنویس یا نمونهای برای تأیید.