معنی فارسی approvableness
B1قابل تأیید بودن، کیفیت یا حالت چیزی که میتواند تأیید شود.
The state of being approvable.
- NOUN
example
معنی(example):
قابل تأیید بودن طرح توسط کمیته پذیرفته شد.
مثال:
The approvableness of the plan was accepted by the committee.
معنی(example):
او قابلیت تأیید نتایج تحقیق را بررسی کرد.
مثال:
She analyzed the approvableness of the research findings.
معنی فارسی کلمه approvableness
:
قابل تأیید بودن، کیفیت یا حالت چیزی که میتواند تأیید شود.