معنی فارسی appui
B2حمایت و پشتیبانی از یک نظر یا عملکرد.
Support or backing for an idea or action.
- NOUN
example
معنی(example):
او حمایت همکارانش را برای پیشنهادش دریافت کرد.
مثال:
She received appui from her colleagues for her proposal.
معنی(example):
حمایت برای موفقیت ابتکار بسیار حیاتی بود.
مثال:
The appui was crucial for the success of the initiative.
معنی فارسی کلمه appui
:
حمایت و پشتیبانی از یک نظر یا عملکرد.