معنی فارسی armlessly
B1بدون بازو، به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد یا شیء بدون بازو عمل میکند یا حرکت میکند.
In a manner without arms.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بعد از حادثه بدون بازو حرکت کرد.
مثال:
He moved armlessly after the incident.
معنی(example):
این اسباب بازی برای عملکرد بدون بازو طراحی شده بود.
مثال:
The toy was designed to function armlessly.
معنی فارسی کلمه armlessly
:
بدون بازو، به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد یا شیء بدون بازو عمل میکند یا حرکت میکند.