معنی فارسی assailability

B2

قابلیت دسترسی یا قابل حمله بودن یک مکان یا وضعیت.

The quality of being able to be attacked or accessed.

example
معنی(example):

دسترس‌پذیری قلعه توسط ژنرال‌ها مورد انتقاد قرار گرفت.

مثال:

The assailability of the fortress was criticized by the generals.

معنی(example):

استراتژی‌ها به‌طور کلی بر اساس دسترس‌پذیری موضع مورد ارزیابی قرار گرفت.

مثال:

The strategies were evaluated based on the assailability of the position.

معنی فارسی کلمه assailability

: معنی assailability به فارسی

قابلیت دسترسی یا قابل حمله بودن یک مکان یا وضعیت.