معنی فارسی assailer

B1

شخصی که حمله می‌کند یا موردی را مورد انتقاد قرار می‌دهد.

One who attacks or assaults someone or something.

example
معنی(example):

مهاجم به سرعت توسط پلیس دستگیر شد.

مثال:

The assailer was quickly apprehended by the police.

معنی(example):

هر مهاجم باید با عواقب کارهایشان روبرو شود.

مثال:

Every assailer must face the consequences of their actions.

معنی فارسی کلمه assailer

: معنی assailer به فارسی

شخصی که حمله می‌کند یا موردی را مورد انتقاد قرار می‌دهد.