معنی فارسی assident
B1حادث، رویدادی غیرمنتظره و ناگهانی که معمولاً تاثیر یا معنای خاصی دارد.
An unexpected event or occurrence, often leading to particular consequences.
- NOUN
example
معنی(example):
یک واژهٔ حادث، واژهای است که وقوع خاصی را توصیف میکند.
مثال:
An assident is a word that describes a specific occurrence.
معنی(example):
آنها هر حادثهای را در دفتر ثبت خود ثبت کردند.
مثال:
They recorded every assident in their logbook.
معنی فارسی کلمه assident
:
حادث، رویدادی غیرمنتظره و ناگهانی که معمولاً تاثیر یا معنای خاصی دارد.