معنی فارسی assonances
B1هم‌صدایی‌ها، تکرار صداهای مشابه در متن‌های ادبی که ممکن است به جذابیت و تاثر کمک کند.
Instances of assonance in literature, contributing to the rhythm and emotional impact of the text.
- noun
noun
معنی(noun):
The repetition of similar or identical vowel sounds (though with different consonants), usually in literature or poetry.
example
معنی(example):
شاعر با انواع هم‌صدایی‌ها در کار خود آزمایش کرد.
مثال:
The poet experimented with various assonances in his work.
معنی(example):
هم‌صدایی‌های مختلف می‌تواند احساسات مختلفی را در خوانندگان برانگیزد.
مثال:
Different assonances can evoke different emotions in readers.
معنی فارسی کلمه assonances
:
هم‌صدایی‌ها، تکرار صداهای مشابه در متن‌های ادبی که ممکن است به جذابیت و تاثر کمک کند.
