معنی فارسی assumptively

B2

به معنی فرض کردن یا نتیجه‌گیری بدون شواهد کافی به کار می‌رود.

In a manner that assumes or takes for granted without evidence.

example
معنی(example):

او به طور فرضی صحبت کرد، گویی که از قبل جواب را می‌دانست.

مثال:

He spoke assumptively, as if he already knew the answer.

معنی(example):

او در طول جلسه یک اظهار نظر با اعتماد به نفس فرضی کرد.

مثال:

She made an assumptively confident statement during the meeting.

معنی فارسی کلمه assumptively

: معنی assumptively به فارسی

به معنی فرض کردن یا نتیجه‌گیری بدون شواهد کافی به کار می‌رود.