معنی فارسی astricted

B1

محدود شده، به معنی تحت تأثیر مرزها یا قوانین قرار گرفتن است.

To be limited or bound by rules, laws, or conditions.

example
معنی(example):

او احساس می‌کرد که به قوانین باشگاه محدود شده است.

مثال:

He felt astricted by the rules of the club.

معنی(example):

بسیاری به دلیل هنجارهای اجتماعی در انتخاب‌های خود احساس محدودیت کردند.

مثال:

Many felt astricted in their choices due to societal norms.

معنی فارسی کلمه astricted

: معنی astricted به فارسی

محدود شده، به معنی تحت تأثیر مرزها یا قوانین قرار گرفتن است.