معنی فارسی astriction
B1محدودیت، حالتی که آزادی عمل یا انتخاب را کاهش میدهد.
The state of being restricted or limited.
- NOUN
example
معنی(example):
دکتر مفهوم محدودیت را به بیمار توضیح داد.
مثال:
The doctor explained the concept of astriction to the patient.
معنی(example):
محدودیت میتواند اغلب به ناراحتی منجر شود.
مثال:
Astriction can often lead to discomfort.
معنی فارسی کلمه astriction
:
محدودیت، حالتی که آزادی عمل یا انتخاب را کاهش میدهد.