معنی فارسی astringer

B1

ماده‌ای که خاصیت خشک‌کنندگی دارد و معمولاً در غذاها یا نوشیدنی‌ها برای تعادل طعم‌ها استفاده می‌شود.

A substance that causes a contraction or tightening effect, often used in culinary contexts.

example
معنی(example):

ترشی‌زا در دستور غذا به تعادل طعم‌ها کمک می‌کند.

مثال:

The astringer in the recipe helps to balance the flavors.

معنی(example):

بسیاری از میوه‌ها به‌دلیل وجود تانن‌ها، به‌عنوان ترشی‌زا عمل می‌کنند.

مثال:

Many fruits act as astringers due to their tannins.

معنی فارسی کلمه astringer

: معنی astringer به فارسی

ماده‌ای که خاصیت خشک‌کنندگی دارد و معمولاً در غذاها یا نوشیدنی‌ها برای تعادل طعم‌ها استفاده می‌شود.