معنی فارسی astringes
B1موادی که خاصیت سفتکنندگی و خشککنندگی دارند و معمولاً در درمانهای پزشکی و آرایشی استفاده میشوند.
To cause contraction or tightening of body tissues, often used in medical or cosmetic contexts.
- VERB
example
معنی(example):
پزشک محصولی را پیشنهاد کرد که پوست را خشک میکند.
مثال:
The doctor recommended a product that astringes the skin.
معنی(example):
برخی گیاهان بافتها را خشک میکنند و در درمان کاربرد دارند.
مثال:
Certain herbs astringes tissues, making them useful in healing.
معنی فارسی کلمه astringes
:
موادی که خاصیت سفتکنندگی و خشککنندگی دارند و معمولاً در درمانهای پزشکی و آرایشی استفاده میشوند.