معنی فارسی asymptotic

B2

توصیف حالتی در ریاضیات که یکی از متغیرها به حد نهایی نزدیک می‌شود.

Referring to the behavior of functions as they approach a limit or infinity.

example
معنی(example):

رفتار نامتقارن یک تابع رفتار انتهایی آن را توصیف می‌کند که به یک حد نزدیک می‌شود.

مثال:

The asymptotic behavior of a function describes its end behavior as it approaches a limit.

معنی(example):

ریاضیدانان معمولاً اشکال نامتقارن را برای ساده‌سازی توابع پیچیده مطالعه می‌کنند.

مثال:

Mathematicians often study asymptotic forms to simplify complex functions.

معنی فارسی کلمه asymptotic

: معنی asymptotic به فارسی

توصیف حالتی در ریاضیات که یکی از متغیرها به حد نهایی نزدیک می‌شود.