معنی فارسی at-the-wheel
B1در اینجا به معنای نشستن پشت فرمان و کنترل وسیله نقلیه است و به دقت و مسئولیتپذیری در این موقعیت اشاره دارد.
Referring to the act of driving a vehicle or controlling it actively.
- IDIOM
example
معنی(example):
او در حین تصادف پشت فرمان بود.
مثال:
He was at the wheel when the accident happened.
معنی(example):
او در حین آزمون رانندگی احساس اعتماد به نفس میکرد.
مثال:
She felt confident at the wheel during her driving test.
معنی فارسی کلمه at-the-wheel
:
در اینجا به معنای نشستن پشت فرمان و کنترل وسیله نقلیه است و به دقت و مسئولیتپذیری در این موقعیت اشاره دارد.