معنی فارسی atwind

B1

در حال حاضر، معمولاً در زمینه حرکات؛ با شور و حال.

In the manner of being animated or lively.

example
معنی(example):

برگ‌ها در نسیم ملایم در حال رقصیدن بودند.

مثال:

The leaves were dancing atwind in the gentle breeze.

معنی(example):

او با شور و شوق صحبت کرد، داستان‌های ماجراجویی‌اش را به اشتراک گذاشت.

مثال:

He spoke atwind, sharing stories of his adventures.

معنی فارسی کلمه atwind

: معنی atwind به فارسی

در حال حاضر، معمولاً در زمینه حرکات؛ با شور و حال.