معنی فارسی atwist
B1به سمت یا به دور چیزی پیچیدن، تغییر شکل دادن یا تغییر جهت دادن.
To twist or turn in a spiral or curved shape.
- VERB
example
معنی(example):
جاده شروع به پیچیدن در کوهها کرد.
مثال:
The road began to atwist through the mountains.
معنی(example):
او دید که مو در حال پیچیدن دور داربست است.
مثال:
He watched the vine atwist around the trellis.
معنی فارسی کلمه atwist
:
به سمت یا به دور چیزی پیچیدن، تغییر شکل دادن یا تغییر جهت دادن.