معنی فارسی atwirl
B1در چرخش یا حرکت به دور یک محور، ممکن است به معنای حرکات دورانی نیز باشد.
To spin or whirl around; a circular or spiral motion.
- VERB
example
معنی(example):
برگها در باد پاییزی شروع به چرخیدن کردند.
مثال:
The leaves began to atwirl in the autumn breeze.
معنی(example):
او پارچه را در باد تماشا کرد که در حال چرخش بود.
مثال:
She watched the fabric atwirl in the wind.
معنی فارسی کلمه atwirl
:
در چرخش یا حرکت به دور یک محور، ممکن است به معنای حرکات دورانی نیز باشد.