معنی فارسی autonomically
B1بهصورت خودکار و بدون نیاز به مداخله انسانی.
In a manner that operates independently and automatically.
- ADVERB
example
معنی(example):
خودرو میتواند بهطور خودکار بدون ورودی انسانی حرکت کند.
مثال:
The car can drive autonomically without human input.
معنی(example):
در آینده، بسیاری از دستگاهها بهطور خودکار عمل خواهند کرد.
مثال:
In the future, many devices will operate autonomically.
معنی فارسی کلمه autonomically
:
بهصورت خودکار و بدون نیاز به مداخله انسانی.