معنی فارسی avertedly
B1به طور غیر مستقیم و با خودداری.
In a manner that avoids direct attention or confrontation.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز غیر مستقیم صحبت کرد تا از درگیری دوری کند.
مثال:
He spoke avertedly to avoid confrontation.
معنی(example):
او به طور غیر مستقیم نگاهش را به سمت دیگری چرخاند وقتی درباره برنامههایش پرسیده شد.
مثال:
She looked avertedly away when asked about her plans.
معنی فارسی کلمه avertedly
:
به طور غیر مستقیم و با خودداری.