معنی فارسی avertive

B1

پیشگیرانه، توصیف عملکردی که به جلوگیری از مشکلات کمک می‌کند.

Descriptive of actions that prevent or avert dangers.

example
معنی(example):

اقدامات پیشگیرانه او از وقوع حادثه جلوگیری کرد.

مثال:

Her avertive actions prevented the accident.

معنی(example):

پیشگیر بودن می‌تواند جان‌ها را نجات دهد.

مثال:

Being avertive can save lives.

معنی فارسی کلمه avertive

: معنی avertive به فارسی

پیشگیرانه، توصیف عملکردی که به جلوگیری از مشکلات کمک می‌کند.