معنی فارسی babblement
B1بابلمنت، صدای خروشان و ناپیوسته که به ویژه در جمعی از افراد به وجود میآید.
The sound of continuous and often meaningless chatter or talk.
- NOUN
example
معنی(example):
حرف زدنهای کودکان، زمین بازی را از شادی پر کرد.
مثال:
The babblement of the children filled the playground with joy.
معنی(example):
در میان حرف زدنهای پرصدا، به سختی میتوانستم صدای دوستم را بشنوم.
مثال:
Amidst the babblement, I could barely hear my friend speaking.
معنی فارسی کلمه babblement
:
بابلمنت، صدای خروشان و ناپیوسته که به ویژه در جمعی از افراد به وجود میآید.