معنی فارسی bad breath
B1نفس بد، بویی ناخوشایند که از دهان فرد ناشی میشود.
An unpleasant odor that comes from a person's mouth.
- noun
noun
معنی(noun):
Unpleasant-smelling breath
example
معنی(example):
او پس از خوردن سیر متوجه شد که نفس بدی دارد.
مثال:
He realized he had bad breath after eating garlic.
معنی(example):
بسیاری از افراد برای پوشاندن نفس بد، آدامس میجوند.
مثال:
Many people chew gum to mask bad breath.
معنی فارسی کلمه bad breath
:
نفس بد، بویی ناخوشایند که از دهان فرد ناشی میشود.