معنی فارسی bailieship

B1

بایلیشیپ، مقام و مسئولیت مرتبط با اداره یک بایلیری.

The position or office of a bailiff, involving duties related to legal jurisdiction.

example
معنی(example):

او به بایلیشیپ خود و مسئولیت‌هایش افتخار می‌کرد.

مثال:

He was proud of his bailieship and its responsibilities.

معنی(example):

بایلیشیپ یک موقعیت محترم در جامعه بود.

مثال:

The bailieship was a respected position in the community.

معنی فارسی کلمه bailieship

: معنی bailieship به فارسی

بایلیشیپ، مقام و مسئولیت مرتبط با اداره یک بایلیری.