معنی فارسی balkiness

B1

حالت تردید و امتناع در حرکت به جلو یا انجام کاری.

The quality of being resistant or reluctant to proceed.

example
معنی(example):

عدم همکاری این فرایند انجام پروژه را دشوار کرد.

مثال:

The balkiness of the process made it difficult to complete the project.

معنی(example):

عدم همکاری در مذاکرات می‌تواند به بن‌بست منجر شود.

مثال:

Balkiness in negotiations can lead to deadlock.

معنی فارسی کلمه balkiness

: معنی balkiness به فارسی

حالت تردید و امتناع در حرکت به جلو یا انجام کاری.