معنی فارسی ballism
C1مفاهیمی یا اصول مربوط به تکنیکهای استفاده از توپ یا تعادل.
Concepts or principles related to the techniques of using balls or coordination.
- NOUN
example
معنی(example):
او اصول بالیسم را در پایاننامهاش مورد بحث قرار داد.
مثال:
She discussed the principles of ballism in her thesis.
معنی(example):
بالیسم بر اهمیت تعادل و هماهنگی تأکید میکند.
مثال:
Ballism emphasizes the importance of balance and coordination.
معنی فارسی کلمه ballism
:
مفاهیمی یا اصول مربوط به تکنیکهای استفاده از توپ یا تعادل.