معنی فارسی ballised
B1به معنای استفاده از اشکال یا نشانهها برای واضحتر کردن اطلاعات.
Referring to the use of shapes or markings to clarify information.
- VERB
example
معنی(example):
یادداشتها برای کمک به یادگیری بالیسازی شدند.
مثال:
The notes were ballised to aid in learning.
معنی(example):
متن برای درک آسانتر بالیسازی شد.
مثال:
The text was ballised for easier understanding.
معنی فارسی کلمه ballised
:
به معنای استفاده از اشکال یا نشانهها برای واضحتر کردن اطلاعات.