معنی فارسی balneal
B2مرتبط با آبهای معدنی و درمانهای مرتبط با آن.
Relating to mineral waters and the treatments associated with them.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عملکردهای بالنیالی اغلب شامل استفاده از آب معدنی هستند.
مثال:
Balneal practices often involve using mineral water.
معنی(example):
او از درمان بالنیالی که در اسپا ارائه میشد لذت برد.
مثال:
She enjoyed the balneal treatment offered at the spa.
معنی فارسی کلمه balneal
:
مرتبط با آبهای معدنی و درمانهای مرتبط با آن.