معنی فارسی balneary

B2

منطقه‌ای که به دلیل وجود آب‌های معدنی و درمانی مورد توجه است.

An area associated with mineral waters and healing properties.

example
معنی(example):

محیط بالنیاری آرام و احیاکننده بود.

مثال:

The balneary environment was peaceful and rejuvenating.

معنی(example):

آنها تعطیلات خود را در یک منطقه بالنیاری که به خاطر آب‌های درمانی‌اش معروف است گذراندند.

مثال:

They spent their vacation in a balneary area known for its healing waters.

معنی فارسی کلمه balneary

: معنی balneary به فارسی

منطقه‌ای که به دلیل وجود آب‌های معدنی و درمانی مورد توجه است.