معنی فارسی bandy-bandy
B2نوعی مار به نام باندی باندی که دارای بدنی باریک و زیبایی خاصی است.
A species of snake known for its unique body shape and striking patterns.
- NOUN
example
معنی(example):
مار باندی باندی به خاطر ظاهر متمایزش شناخته شده است.
مثال:
The bandy-bandy snake is known for its distinctive appearance.
معنی(example):
من دیروز در جنگل یک مار باندی باندی دیدم.
مثال:
I saw a bandy-bandy in the forest yesterday.
معنی فارسی کلمه bandy-bandy
:
نوعی مار به نام باندی باندی که دارای بدنی باریک و زیبایی خاصی است.