معنی فارسی barbulate

B1

باربولات، به معنای داشتن برآمدگی‌های کوچک یا زوائدی بر روی سطح یک شیء است.

Describing a surface that is covered with small projections or bristles.

example
معنی(example):

برگ‌های گیاه دارای برابولا هستند که به آن‌ها بافتی منحصر به فرد می‌دهد.

مثال:

The plant leaves are barbulate, giving them a unique texture.

معنی(example):

او به سطح برابولاتی گلبرگ‌ها تحسین کرد.

مثال:

She admired the barbulate surface of the flower petals.

معنی فارسی کلمه barbulate

: معنی barbulate به فارسی

باربولات، به معنای داشتن برآمدگی‌های کوچک یا زوائدی بر روی سطح یک شیء است.