معنی فارسی barf
B1 /bɑɹf/قئد کردن به معنای بیرون ریختن محتویات معده از دهان است و معمولاً به دلیل ناراحتی یا بیماری به وقوع میپیوندد.
To expel the contents of the stomach through the mouth; to vomit.
- noun
- verb
- interjection
noun
معنی(noun):
Vomit
verb
معنی(verb):
To vomit.
معنی(verb):
Of a system: to fail.
مثال:
The program barfed as a result of the invalid input.
interjection
معنی(interjection):
An expression of disgust.
example
معنی(example):
سگ بعد از خوردن چیزی بد شروع به قئد کردن کرد.
مثال:
The dog began to barf after eating something bad.
معنی(example):
زمانی که ناگهان نیاز به قئد کردن دارید، بسیار ناراحتکننده است.
مثال:
It can be quite uncomfortable when you need to barf suddenly.
معنی فارسی کلمه barf
:
قئد کردن به معنای بیرون ریختن محتویات معده از دهان است و معمولاً به دلیل ناراحتی یا بیماری به وقوع میپیوندد.