معنی فارسی barming
B1به معنای بیان احساسی غیرمعمول یا دیوانهوار.
Acting in a silly or crazy manner.
- VERB
example
معنی(example):
او در مورد ایدههای جدیدش دیوانهوار صحبت کرده است.
مثال:
He's been barming about his latest ideas.
معنی(example):
دیدم که او به خاطر خبر خوشحالی دیوانهوار میکرد.
مثال:
I saw him barming with excitement at the news.
معنی فارسی کلمه barming
:
به معنای بیان احساسی غیرمعمول یا دیوانهوار.