معنی فارسی barnful

B1

مقدار یا اندازه‌ای که در یک انبار جا می‌شود.

The quantity or amount that can fill a barn.

example
معنی(example):

ما این فصل انبار را با سیب‌ها پر کردیم.

مثال:

We filled the barnful with apples this season.

معنی(example):

برای زمستان به یک انبار پر از کاه نیاز داریم.

مثال:

A barnful of hay is needed for the winter.

معنی فارسی کلمه barnful

: معنی barnful به فارسی

مقدار یا اندازه‌ای که در یک انبار جا می‌شود.