معنی فارسی barrenness

B1

بیثمری به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن زمین یا محیط قادر به تولید گیاه و محصول نیست.

The state of being barren; unable to produce crops or sustain life.

example
معنی(example):

خشکی بیابان مسافران را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The barrenness of the desert surprised the travelers.

معنی(example):

کشاورزان با بیثمری زمین دست و پنجه نرم کردند.

مثال:

The farmers struggled with the barrenness of the land.

معنی فارسی کلمه barrenness

: معنی barrenness به فارسی

بیثمری به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن زمین یا محیط قادر به تولید گیاه و محصول نیست.