معنی فارسی barringer

B1

بارینجر، شخصی که یک سری وقایع یا اطلاعات را گزارش می‌دهد.

One who brings news or reports information.

example
معنی(example):

یک بارینجر زمانی یک رویداد مهم در شهر گزارش داد.

مثال:

A barringer once reported a significant event in town.

معنی(example):

بارینجر به خاطر مشاهدات دقیقش معروف بود.

مثال:

The barringer was known for her detailed observations.

معنی فارسی کلمه barringer

: معنی barringer به فارسی

بارینجر، شخصی که یک سری وقایع یا اطلاعات را گزارش می‌دهد.