معنی فارسی barrington
B1بارینگتون، نام یک مکان، بهویژه شهری که جذاب و دیدنی است.
A name of a place, particularly a quaint and appealing town.
- OTHER
example
معنی(example):
بارینگتون یک شهر کوچک جذاب نزدیک به ساحل است.
مثال:
Barrington is a charming little town near the coast.
معنی(example):
ما به بارینگتون برای مناظر زیبایش رفتیم.
مثال:
We visited Barrington for its beautiful scenery.
معنی فارسی کلمه barrington
:
بارینگتون، نام یک مکان، بهویژه شهری که جذاب و دیدنی است.