معنی فارسی be in the market for
B1در پی خرید یا پیدا کردن چیزی بودن، مثلاً یک کالا یا خدمات جدید.
To be looking to buy or acquire something.
- IDIOM
example
معنی(example):
آنها در پی خرید یک خودروی جدید هستند.
مثال:
They are in the market for a new car.
معنی(example):
او پس از جابجایی به دنبال شغل جدیدی است.
مثال:
She is in the market for a new job after moving.
معنی فارسی کلمه be in the market for
:
در پی خرید یا پیدا کردن چیزی بودن، مثلاً یک کالا یا خدمات جدید.