معنی فارسی be in the money
B2به معنای داشتن پول کافی یا ثروت، به ویژه به طور غیرمنتظره.
To have a lot of money, often suddenly or unexpectedly.
- IDIOM
example
معنی(example):
بعد از برنده شدن در یاب، او واقعاً پولدار شده است.
مثال:
After winning the lottery, he is really in the money.
معنی(example):
اگر قیمتهای سهام افزایش یابد، ما سود خواهیم کرد.
مثال:
If the stock prices go up, we will be in the money.
معنی فارسی کلمه be in the money
:
به معنای داشتن پول کافی یا ثروت، به ویژه به طور غیرمنتظره.